خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در آغاز
[قید]
initially
/ɪˈnɪʃ.əl.i/
غیرقابل مقایسه
1
در آغاز
در ابتدا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مقدمتا
مترادف و متضاد
at first
1.Initially, most people approved of the new plan.
1. در آغاز [از همان ابتدا]، بیشتر افراد با آن نقشه [طرح] جدید موافقت کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
initialize
initial
iniquity
inimitable
inimical
initials
initiate
initiation
initiative
inject
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان