خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معصوم
2 . بیگناه
[صفت]
innocent
/ˈɪnəsnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more innocent]
[حالت عالی: most innocent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معصوم
پاک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیآلایش
معصومانه
معصوم
مترادف و متضاد
naive
1.He looked so sweet and innocent.
1. او خیلی مهربان و معصوم بهنظر میرسید.
2.She is very naive and innocent.
2. او بسیار ساده و معصوم است.
an innocent young woman
یک زن جوان معصوم
2
بیگناه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیتقصیر
بیگناه
مترادف و متضاد
guilty
1.He firmly believes that she is innocent.
1. او بهطور راسخ معتقد است که او بیگناه است.
2.They have imprisoned an innocent man.
2. آنها یک مرد بیگناه را زندانی کردهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
innocence
innings
inning
innermost
inner-city area
innocently
innocuous
innovate
innovation
innovative
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان