خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ورود
2 . وارد کردن (اطلاعات)
[اسم]
input
/ˈɪn.pʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ورود
ورودی، درونداد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درونداد
ورودی
Data input
ورود [درونداد] دادهها
[فعل]
to input
/ˈɪn.pʊt/
فعل گذرا
[گذشته: input]
[گذشته: input]
[گذشته کامل: input]
صرف فعل
2
وارد کردن (اطلاعات)
1.to input data
1. داده وارد کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
inpatient
inordinately
inordinate
inoculation
inoculate
inquire
inquiry
inquisitive
insalubrious
insane
کلمات نزدیک
inpatient
inorganic chemistry
inordinately
inordinate
inopportune
inquest
inquire
inquiring
inquiry
inquisition
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان