1 . بی‌کلام 2 . مؤثر 3 . ابزاری
[صفت]

instrumental

/ˌɪnstrəˈmentl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌کلام

instrumental music
موسیقی بی‌کلام
the instrumental version of a song
نسخه بی‌کلام یک ترانه

2 مؤثر سودمند، تأثیرگذار

معادل ها در دیکشنری فارسی: کارساز
instrumental in something/in doing something
مؤثر در چیزی/انجام کاری
  • She was instrumental in getting him the job.
    او در گرفتن آن کار برای او، مؤثر بود.

3 ابزاری وابسته به ابزار

معادل ها در دیکشنری فارسی: ابزاری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان