خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عایقبندی کردن
[فعل]
to insulate
/ˈɪnsəˌleɪt/
فعل گذرا
[گذشته: insulated]
[گذشته: insulated]
[گذشته کامل: insulated]
صرف فعل
1
عایقبندی کردن
عایق کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عایق کردن
1.You can save energy by insulating your home.
1. با عایقبندی کردن خانهتان، میتوانید انرژی (گرمایی را) ذخیره کنید [در مصرف انرژی صرفهجویی کنید].
تصاویر
کلمات نزدیک
insularity
insular
insufficiently
insufficient
insufferable
insulated
insulating
insulation
insulator
insulin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان