Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . عایق
2 . دستگاه عایق
[اسم]
insulator
/ˈɪnsəleɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عایق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مقره
عایق
2
دستگاه عایق
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
insulation saw
insulation
insulating tape
insulated screwdriver
insulated
insulin
insulin reaction
insulin shock
insulin shock therapy
insulin shock treatment
کلمات نزدیک
insulation
insulating
insulated
insulate
insularity
insulin
insult
insulting
insultingly
insuperable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان