خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیمهگر
[اسم]
insurer
/ɪnʃˈʊɹɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیمهگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیمهگر
تصاویر
کلمات نزدیک
insure
insurance
insuperable
insultingly
insulting
insurgency
insurgent
insurmountable
insurrection
intact
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان