[اسم]

insurance

/ɪnˈʃʊr.əns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیمه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بیمه
life/car/travel/household/health ... insurance
بیمه عمر/خودرو/سفر/خانه/سلامت [بیمه درمانی] و...
insurance cover
پوشش دادن بیمه
  • The insurance doesn't cover household items.
    این بیمه، وسایل خانه را تحت پوشش قرار نمی‌دهد.
insurance against fire/theft ...
بیمه برای آتش‌سوزی/سرقت و...
to take out insurance
بیمه کردن
an insurance broker/company
کارگزار/شرکت بیمه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان