خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هوش
2 . فرد باهوش
[اسم]
intellect
/ˈɪntəˌlɛkt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هوش
خرد، عقل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعقل
عقل
1.She was known for her quick and strong intellect as well as her beauty.
1. او به خاطر هوش قوی و تیز خود و همچنین زیباییاش مشهور بود.
2
فرد باهوش
آدم خردمند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خردمند
متفکر
تصاویر
کلمات نزدیک
integrity
integration
integrated circuit
integrated
integrate
intellectual
intellectual property
intellectualism
intelligence
intelligence officer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان