خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فهرست (اموال، کالا و ...)
[اسم]
inventory
/ˌɪnvənˈtɔri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فهرست (اموال، کالا و ...)
موجودی انبار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موجودی
موجودی انبار
مترادف و متضاد
list
1.a complete inventory of all their belongings
1. فهرست کامل داراییهای آنها
تصاویر
کلمات نزدیک
inventor
inventive
invention
invent
inveigle
inverness
inverse
inversion
invert
invertebrate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان