خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشم از چیزی برنداشتن
[جمله]
keep an eye on
/kip ən aɪ ɑn/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چشم از چیزی برنداشتن
از چیزی مواظبت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاییدن
مراقب بودن
informal
مترادف و متضاد
watch over
1.He can be very dangerous. Always keep an eye on him.
1. او میتواند خیلی خطرناک باشد. هیچوقت چشم از او برندار.
2.I asked my aunt to keep an eye on our apartment when we went away for our holiday.
2. من از خالهام خواستم وقتی ما برای تعطیلات به مسافرت میرویم تا از آپارتمان ما مواظبت کند.
3.They have been keeping an eye on the volcano day and night for more than a year.
3. آنها بیشتر از یک سال است که روز و شب چشم از این آتشفشان برنداشتهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
keep ahead
keep a stiff upper lip
keep a secret
keep a record of
keep a promise
keep an eye out for something
keep asking
keep away
keep back
keep body and soul together
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان