1 . آدم‌ربایی کردن
[فعل]

to kidnap

/ˈkɪdnæp/
فعل گذرا
[گذشته: kidnapped] [گذشته: kidnapped] [گذشته کامل: kidnapped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آدم‌ربایی کردن

مترادف و متضاد abduct seize
  • 1.The terrorists were planning to kidnap one of the president’s sons.
    1. تروریست‌ها قصد داشتند یکی از پسران رئیس‌جمهور را بربایند.
  • 2.Two businessmen have been kidnapped by terrorists.
    2. دو تاجر توسط تروریست‌ها ربوده شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان