خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منجر شدن
[فعل]
to lead to
/lid tu/
فعل گذرا
[گذشته: lead to]
[گذشته: lead to]
[گذشته کامل: lead to]
صرف فعل
1
منجر شدن
سبب شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سبب شدن
منجر شدن
1.Reducing speed limits should lead to fewer deaths on the roads.
1. کاهش سرعت مجاز باید منجر به مرگومیر کمتری در جادهها شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
lead time
lead tetroxide
lead story
lead someone by the nose
lead somebody astray
lead to erroneous conclusions
lead up to
leaded
leaden
leader
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان