Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . در
[اسم]
lid
/lɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در
سرپوش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در
درب
درپوش
سر
سرپوش
کلاهک
1.Be sure the lid is on the trash can.
1. مطمئن شو (که) سرپوش روی سطل آشغال باشد.
2.Can you get the lid off this jar?
2. میتوانی در این شیشه را باز کنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
licorice
lick one's lips
lick
lichen
licentious
lidded
lido
lie
lie ahead
lie around
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان