خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چهره (جذاب)
[اسم]
looks
/lʊks/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چهره (جذاب)
قیافه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریخت
سر و ریخت
1.He has his father’s good looks.
1. او چهره جذاب پدرش را دارد [قیافه خوب او به پدرش رفتهاست].
تصاویر
کلمات نزدیک
lookout
lookit!
looking glass
looker
lookalike
loom
looming
loon
loony
loop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان