خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه ریسندگی
2 . پدیدار شدن [از میان ابر یا هالهای از مه]
[اسم]
loom
/lum/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستگاه ریسندگی
دستگاه بافندگی
[فعل]
to loom
/lum/
فعل ناگذر
[گذشته: loomed]
[گذشته: loomed]
[گذشته کامل: loomed]
صرف فعل
2
پدیدار شدن [از میان ابر یا هالهای از مه]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پدیدار شدن
1.A dark shape loomed up ahead of us.
1. هیبتی سایهوار بالای سر ما پدیدار شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
looks
lookout
lookit!
looking glass
looker
looming
loon
loony
loop
loophole
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان