خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرمز بلوطی (رنگ)
2 . رنگ قرمز بلوطی
3 . در جایی دورافتاده (کسی را) رها کردن
[صفت]
maroon
/məˈrun/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قرمز بلوطی (رنگ)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرمایی
A maroon jacket
یک ژاکت قرمز بلوطی
[اسم]
maroon
/məˈrun/
غیرقابل شمارش
2
رنگ قرمز بلوطی
1.The hat is only available in maroon.
1. آن کلاه فقط در رنگ قرمز بلوطی موجود است.
[فعل]
to maroon
/məˈrun/
فعل گذرا
[گذشته: marooned]
[گذشته: marooned]
[گذشته کامل: marooned]
صرف فعل
3
در جایی دورافتاده (کسی را) رها کردن
در جایی دورافتاده (کسی را) ترک کردن
مترادف و متضاد
strand
1.‘Lord of the Flies’ is a novel about English schoolboys marooned on an island.
1. "سالار مگسها" رمانی درباره پسران مدرسهای انگلیسی است که در جزیرهای رها شدهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
marmot
marmalade cat
marmalade
marlin
marley
marque
marquee
marquez
marquis
marriage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان