Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خانم خانهدار
2 . سرپرستار
[اسم]
matron
/ˈmeɪtrən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خانم خانهدار
کدبانو، زن شوهردار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کدبانو
1.Within ten years every suburban matron will have her own robot servant.
1. در ده سال آینده، هر خانم خانهدار حومه شهری، برای خود یک ربات خدمتکار خواهد داشت.
2
سرپرستار
مترون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرپرستار
مترادف و متضاد
senior nursing officer
1.She initiated training for matrons of residential homes.
1. او آموزش برای سرپرستاری در خانه سالمندان را آغاز کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
matrix transposition
matrix printer
matrix operation
matrix multiplication
matrix inversion
matron of honor
matronly
matronymic
matryoshka doll
matsyendra
کلمات نزدیک
matrix
matrimony
matrimonial
matrilineal
matricide
matronly
matt
matted
matter
matter of course
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان