خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موش کور
2 . خال
3 . نفوذی
[اسم]
mole
/moʊl/
قابل شمارش
1
موش کور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حفار
موش کور
1.A mole is almost blind and digs tunnels under the ground to live in.
1. یک موش کور تقریبا کور است و در زیر زمین تونلهایی میکند و در آن زندگی میکند.
2
خال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خال
a cancerous mole
یک خال سرطانی
3
نفوذی
جاسوس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نفوذی
تصاویر
کلمات نزدیک
moldy
molding
molded
mold
molasses
molecular
molecule
molehill
molest
molester
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان