خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پادشاهی
[اسم]
monarchy
/ˈmɑnɑrki/
غیرقابل شمارش
1
پادشاهی
سلطنت، کشور پادشاهی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سلطنت
1.The country is a constitutional monarchy.
1. آن کشور یک پادشاهی مشروطه [مطابق قانون اساسی] است.
to abolish the monarchy
برانداختن (رژیم) پادشاهی
تصاویر
کلمات نزدیک
monarch
mona
mon.
mommy
momma
monastery
monastic
monday
monet
monetarism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان