Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پشه
[اسم]
mosquito
/məˈskiːt̬.oʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پشه
1.mosquito bites
1. گزشهای پشه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mosque
moshe dayan
moshav
mosh
mosey
mosquito bite
mosquito boat
mosquito craft
mosquito hawk
mosquito net
کلمات نزدیک
mosque
moslem
moscow
mosaic
mortuary
mosquito net
moss
most
most iranians eat beef and veal.
most of the time
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان