خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سازدهنی
[اسم]
mouth-organ
قابل شمارش
1
سازدهنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هارمونیکا
تصاویر
کلمات نزدیک
mouth to feed
mouth off
mouth
mousy
moustache
mouth-watering
mouth-watering scent
mouthful
mouthpiece
mouthwash
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان