1 . تمام‌نشدنی
[صفت]

never-ending

/ˌnevər ˈendɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تمام‌نشدنی بی‌پایان

معادل ها در دیکشنری فارسی: آزگار ابدی جاودان مستدام
  • 1.The housework in this place is just never-ending.
    1. کار خانه در این مکان واقعاً تمام‌نشدنی است.
  • 2.Writing a dictionary is a never-ending task.
    2. تألیف فرهنگ لغت یک کار تمام‌نشدنی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان