خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سقوط ناگهانی (حرکت عمودی و رو به پایین هواپیما)
2 . سقوط شدید (ارز و ...)
3 . سقوط کردن (هواپیما)
4 . شیرجه زدن
5 . کاهش یافتن
[اسم]
nosedive
/ˈnoʊzdaɪv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سقوط ناگهانی (حرکت عمودی و رو به پایین هواپیما)
2
سقوط شدید (ارز و ...)
کاهش شدید (ارزش چیزی)
[فعل]
to nosedive
/ˈnoʊzdaɪv/
فعل ناگذر
[گذشته: nosedived]
[گذشته: nosedived]
[گذشته کامل: nosedived]
صرف فعل
3
سقوط کردن (هواپیما)
1.The plane nosedived into the ground and exploded.
1. هواپیما سقوط کرد و به زمین برخورد کرد و منفجر شد.
4
شیرجه زدن
به سمت پایین هجوم بردن
5
کاهش یافتن
سقوط کردن
مترادف و متضاد
plummet
1.Building costs have nosedived.
1. هزینههای ساخت و ساز کاهش یافته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
nosebleed
noseband
nosebag
nose to tail
nose tackle
nosey
nosh-up
nostalgia
nostalgic
nostril
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان