Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سوراخ بینی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nostril
/ˈnɑstrɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سوراخ بینی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سوراخ بینی
سوراخ دماغ
1.She has big nostrils.
1. او سوراخ بینیهای بزرگی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
nostalgic
nostalgia
nosh-up
nosey
nosedive
nostrum
nosy
nosy parker
not
not ... anymore
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان