خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکاف
2 . درجه
3 . تنگراه (بین دو کوه)
4 . شکاف ایجاد کردن
[اسم]
notch
/nˈɑːtʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکاف
بریدگی
2
درجه
سطح، مقدار
3
تنگراه (بین دو کوه)
گردنه
[فعل]
to notch
/nˈɑːtʃ/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
4
شکاف ایجاد کردن
(سطح چیزی را) برش دادن
تصاویر
کلمات نزدیک
notation
notary public
notary
notarized
notarize
note
note down
note-taking
notebook
noted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان