1 . بدنام
[صفت]

notorious

/noʊˈtɔriəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more notorious] [حالت عالی: most notorious]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدنام معروف (در مفهوم منفی)، بدآوازه

معادل ها در دیکشنری فارسی: انگشت‌نما بدنام رسوا
مترادف و متضاد infamous unknown
  • 1.Jacob was notorious for always arriving late at parties.
    1. "جیکوب" برای همواره دیر رسیدن به مهمانی‌ها بدنام بود.
  • 2.Los Angeles is notorious for its smog.
    2. لس آنجلس برای مه دودش معروف است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان