Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اطلاع دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to notify
/ˈnoʊtɪfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: notified]
[گذشته: notified]
[گذشته کامل: notified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اطلاع دادن
باخبر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آگاهانیدن
آگاه کردن
ابلاغ کردن
اخطار کردن
اطلاع دادن
مطلع کردن
مترادف و متضاد
inform
1.Members have been notified that there will be a small increase in the fee.
1. به اعضا اطلاع داده شده که شهریه افزایش اندکی خواهد داشت.
2.You must notify us in writing if you wish to cancel your subscription.
2. شما اگر دوست دارید اشتراک خود را کنسل کنید باید به صورت نوشتاری به ما اطلاع دهید.
تصاویر
کلمات نزدیک
notification
notifiable
noticeboard
noticeably
noticeable
notion
notional
notoriety
notorious
notorious criminal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان