خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلهشق
[صفت]
obstinate
/ˈɑbstənət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more obstinate]
[حالت عالی: most obstinate]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلهشق
لجباز، راسخ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خودرای
خودسر
خیرهسر
یکدنده
سرسخت
لجوج
لجباز
disapproving
مترادف و متضاد
obdurate
stubborn
unyielding
tractable
1.I admire her obstinate determination to pursue a career in radio.
1. من عزم راسخ او در دنبال کردن حرفهای [شغلی] در رادیو را تحسین میکنم.
2.I don't think you'll succeed in changing his mind, he's very obstinate.
2. فکر نمیکنم در تغییر دادن تصمیم او موفق شوی، او خیلی کلهشق است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
obstetrics
obstetrician
obsolete
obsessively
obsessive
obstruct
obtain
obtuse
obtuse-angled triangle
obtuse triangle
کلمات نزدیک
obstinacy
obstetrics
obstetrician
obstacle course
obstacle
obstinately
obstreperous
obstruct
obstruction
obstructive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان