Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بازدارنده
2 . مشکلساز
3 . انسدادی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
obstructive
/əbˈstrʌktɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more obstructive]
[حالت عالی: most obstructive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازدارنده
بندآور، مسدودکننده
obstructive tactics
تاکتیکهای مسدودکننده
2
مشکلساز
1.Of course she can do it. She's just being deliberately obstructive.
1. البته که میتواند انجامش دهد. او فقط دارد از قصد مشکلسازی میکند.
3
انسدادی
specialized
obstructive lung disease
بیماری ریوی انسدادی
تصاویر
کلمات نزدیک
obstruction
obstruct
obstreperous
obstinately
obstinate
obtain
obtainable
obtainment
obtrusive
obtuse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان