[صفت]

obtrusive

/əbˈtruːsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more obtrusive] [حالت عالی: most obtrusive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مزاحم

  • 1.The waiters were friendly and not obtrusive.
    1. پیش‌خدمت‌ها صمیمی بوده و اصلاً مزاحم نبودند.

2 تو چشم قابل‌مشاهده، تابلو

disapproving
  • 1.The sofa would be less obtrusive in a paler color.
    1. (این) مبل با یک رنگ کم‌رنگ‌تر، کم‌تر تو چشم خواهد بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان