Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رفع کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to obviate
/ˈɑːbvieɪt/
فعل گذرا
[گذشته: obviated]
[گذشته: obviated]
[گذشته کامل: obviated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
رفع کردن
غیر ضروری کردن
مترادف و متضاد
do away with
eliminate
1.This new evidence obviates the need for any further inquiries.
1. این مدرک جدید نیاز به پرسش های بیشتر را غیر ضروری می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
obverse
obv
obtuse angle
obtuse
obtrusive
obvious
obvious enjoyment
obviously
obviousness
obvs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان