[قید]

obviously

/ˈɑb.viː.ə.sli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more obviously] [حالت عالی: most obviously]

1 بدیهی است که واضح است که

مترادف و متضاد clearly evidently of course perhaps
  • 1.Obviously, she has bigger problems than being a fugitive.
    1. بدیهی است که او مشکلات بزرگ‌تری از فراری بودن دارد.

2 آشکارا به‌طرز واضحی، به‌طرز معلوم

معادل ها در دیکشنری فارسی: آشکارا به وضوح
  • 1.He was obviously drunk.
    1. او آشکارا مست بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان