خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تقصیر خود بودن
[عبارت]
on one's head
/ɑn wʌnz hɛd/
1
تقصیر خود بودن
بر سر کسی خالی شدن
مترادف و متضاد
upon one's head
1.I don't think all the criticism should be on my head.
1. فکر نمی کنم همه انتقاد ها بر سر من خالی شود.
2.If the police catch you speeding it's on your own head.
2. اگر پلیس تو را به خاطر سرعت غیرمجاز گرفته است تقصیر خودت است.
تصاویر
کلمات نزدیک
on one's best behavior
on no account
on merit
on loan
on holiday
on one's heels
on one's high horse
on one's last legs
on one's own
on one's shoulders
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان