[عبارت]

on one's best behavior

/ɑn wʌnz bɛst bɪˈheɪvjər/

1 بسیار مودب بودن

  • 1.I want you both to be on your best behavior at Grandad’s.
    1. من از هر دوی شما می‌خواهم که در خانه پدربزرگ بسیار مودب باشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان