خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یک بار دیگر
[قید]
once more
/wʌns mɔr/
غیرقابل مقایسه
1
یک بار دیگر
دوباره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باز
دوباره
بار دیگر
مترادف و متضاد
once again
one more time
1.Could you repeat that once more?
1. میتوانید آن را دوباره تکرار کنید؟
2.I would like to see her once more before my death.
2. قبل از مرگم، دوست دارم او را یک بار دیگر ببینم.
تصاویر
کلمات نزدیک
once in a while
once in a blue moon
once bitten, twice shy
once and for all
once again
once or twice
once upon a time
oncology
oncoming
one
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان