خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برگزار کننده
[اسم]
organizer
/ˈɔːr.gəˌnɑɪ.zər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برگزار کننده
برنامه ریز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برگزارکننده
گرداننده
1.exhibition organizers
1. برگزار کنندگان نمایشگاه
تصاویر
کلمات نزدیک
organized crime
organized
organize
organizational
organization chart
organology
orgasm
orgy
orient
oriental
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان