1 . جلو زدن
[فعل]

to outrun

/ˌaʊtˈrʌn/
فعل گذرا
[گذشته: outran] [گذشته: outran] [گذشته کامل: outrun]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جلو زدن سریع‌تر دویدن

to outrun somebody/something
از کسی/چیزی جلو زدن
  • 1. He couldn't outrun his pursuers.
    1. او نتوانست از تعقیب‌کننده‌هایش جلو بزند.
  • 2. The company’s spending was outrunning its income.
    2. مخارج شرکت داشت از درآمدش جلو می‌زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان