خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خواب ماندن
[فعل]
to oversleep
/ˌoʊvərˈslip/
فعل ناگذر
[گذشته: overslept]
[گذشته: overslept]
[گذشته کامل: overslept]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خواب ماندن
بیش از حد معمول خوابیدن، دیر از خواب بلند شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواب ماندن
1.I overslept and missed the bus.
1. خواب ماندم و از اتوبوس جا ماندم.
2.we talked until the early hours and consequently I overslept.
2. ما تا دیر وقت صحبت کردیم و درنتیجه من بیش از حد معمول خوابیدم [خواب ماندم].
تصاویر
کلمات نزدیک
oversized
oversimplification
oversight
overshoot
overshadow
overspend
overspill
overstate
overstatement
overstay
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان