خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پر کردن (با چیز نرم)
2 . طولانی کردن (متن و...)
[فعل]
to pad out
/ˈpæd ˈaʊt/
فعل گذرا
[گذشته: padded out]
[گذشته: padded out]
[گذشته کامل: padded out]
صرف فعل
1
پر کردن (با چیز نرم)
لایی گذاشتن، لایهدار کردن
1.All the sharp corners were padded out with foam.
1. تمام گوشههای تیز با فوم پر شده بود.
2
طولانی کردن (متن و...)
متن اضافه کردن (برای طولانی جلوه دادن یک مقاله یا سخنرانی)
1.The report was padded out with extracts from previous documents.
1. (آن) گزارش با جستارهایی از اسناد قبلی طولانی شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
pad
pacy
pact
packing case
packing
pad the bill
padded
padding
paddle
paddle steamer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان