Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . ناهمگون
2 . وصلهوصله
3 . متغیر (گاهی خوب و گاهی بد)
4 . پراکنده
[صفت]
patchy
/pˈætʃi/
قابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناهمگون
2
وصلهوصله
تکهتکه
3
متغیر (گاهی خوب و گاهی بد)
4
پراکنده
منقطع
مترادف و متضاد
uneven
patchy fog
مه پراکنده
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
patchwork quilt
patchwork
patching
patchiness
patchily
pate
pate a choux
pate de foie gras
pate feuillete
patella
کلمات نزدیک
patchwork
patch up
patch
pat someone on the back
pat is jean's sister.
pate
patel
patella
patent
patent leather
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان