خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میل
[اسم]
penchant
/ˈpentʃənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میل
تمایل، گرایش
مترادف و متضاد
fondness
leaning
1.She has a penchant for champagne.
1. او تمایلی به نوشیدن شامپاین داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
pence
penance
penalty shoot-out
penalty kick
penalty area
pencil
pencil case
pencil in
pencil lead
pencil sharpener
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان