خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ندامتگاه
[اسم]
penitentiary
/ˌpenɪˈtenʃəri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ندامتگاه
زندان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ندامتگاه
مترادف و متضاد
pen
prison
1.The execution was carried out at the state penitentiary in Fort Madison.
1. اعدام در ندامتگاه ایالتی در "فورت مدیسون" انجام گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
penitent
penitence
penis
peninsular
peninsula
penknife
pennant
penniless
pennsylvania
penny
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان