خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فراست
[اسم]
perspicacity
/ˌpɜːrspɪˈkæsɪti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فراست
زیرکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فراست
مترادف و متضاد
perceptiveness
shrewdness
1.the perspicacity of her remarks baffled me.
1. فراست اظهارات او مرا مبهوت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
perspicacious
perspex
perspective
personnel department
personnel carrier
perspiration
perspire
persuade
persuaded
persuasion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان