1 . سقوط کردن
[فعل]

to plummet

/ˈplʌmɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: plummeted] [گذشته: plummeted] [گذشته کامل: plummeted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سقوط کردن کاهش یافتن

مترادف و متضاد crash fall plunge
  • 1.Share prices plummeted to an all-time low.
    1. ارزش سهام به پایین‌ترین حد ممکن خود سقوط کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان