خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کیسه
[اسم]
pouch
/paʊtʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کیسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کیسه
1.baby kangaroos grow in their mother's pouch.
1. بچه کانگوروها در کیسه مادرشان بزرگ می شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
potty-train
potty
potto
potting shed
pottery class
poultice
poultry
pounce
pound
pound sign
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان