خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازگو کردن (احساسات)
2 . پر کردن (لیوان و...) از نوشیدنی
3 . (با جمعیت زیاد/فوجفوج) از جایی خارج شدن
[فعل]
to pour out
/pɔr aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: poured out]
[گذشته: poured out]
[گذشته کامل: poured out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بازگو کردن (احساسات)
درد و دل کردن
1.She poured out all her troubles to him.
1. او تمام مشکلاتش را برای او بازگو کرد.
2
پر کردن (لیوان و...) از نوشیدنی
(نوشیدنی) در لیوان و... ریختن
1.I was in the kitchen, pouring out drinks.
1. من در آشپزخانه بودم داشتم نوشیدنیها را در لیوانها میریختم.
3
(با جمعیت زیاد/فوجفوج) از جایی خارج شدن
1.Commuters came pouring out of the station.
1. مسافرها فوجفوج از ایستگاه خارج شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
pour money down the drain
pour in
pour down
pour
pound sterling
pour some brake fluid in this reservoir.
pouring
pout
poverty
poverty eradication
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان