خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشبینی
[اسم]
prediction
/prɪˈdɪk.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشبینی
پیشگویی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشبینی
پیشگویی
1.No one believed her prediction that the world would end on November 12.
1. هیچکس پیشگویی او را باور نکرد که دنیا در 12 نوامبر به پایان میرسد.
2.Please don't ask me to make any predictions about tomorrow's meeting.
2. لطفا از من نخواهید که درباره جلسه فردا پیش بینی کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
predictably
predictable
predict
predicate
predicament
predictive
predictor
predilection
predispose
predisposition
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان