خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متعصب
[صفت]
prejudiced
/ˈpredʒədɪst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more prejudiced]
[حالت عالی: most prejudiced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متعصب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جانبدارانه
مغرضانه
متعصب
1.Few people will admit to being racially prejudiced.
1. آدمهای کمی به متعصب نژادی بودن اعتراف میکنند.
2.Many consumers are prejudiced against commercial goods made in third-world countries.
2. بسیاری از مشتریان نسبت به اجناس تجاری که در کشورهای جهان سومی ساخته شدهاند، متعصب هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
prejudice
prejudgment
prejudge
prehistory
prehistoric
prejudicial
prelate
preliminaries
preliminary
preliminary result
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان