Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . آماده کردن
2 . اصلی
3 . درجهیک
[فعل]
to prime
/praɪm/
فعل گذرا
[گذشته: primed]
[گذشته: primed]
[گذشته کامل: primed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آماده کردن
مهیا کردن
1.The directors primed the actors before the performance.
1. کارگردان هنرپیشهها را قبل از اجرا آماده کرد.
[صفت]
prime
/praɪm/
غیرقابل مقایسه
2
اصلی
اساسی، عمده
1.a nurse's prime concern is the well-being of the patient.
1. نگرانی اصلی یک پرستار، سلامت و رفاه بیمار است.
3
درجهیک
مرغوب، عالی
prime agricultural land
زمین زراعی درجهیک
تصاویر
کلمات نزدیک
primate
primary stress
primary school
primary industry
primary health care
prime minister
prime number
prime time
primer
primeval
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان